-
اشتباه یک پدر فمینیست
دوشنبه 17 خردادماه سال 1389 16:39
از روزی که به اندازهء تشخیص دست چپ و راستام، بزرگ بودهام، همیشه از پدرم شنیدهام که: دختر، انسان ارزشمندی است و حق دارد که، بداند؛ یاد بگیرد؛ درس بخواند؛ مستقل باشد؛ ... و برابری فرزند دختر و پسر... سرتان را درد نیاورم؛ پدرم یک فمینیست تمام عیار بوده و هست. از آنجایی که من ذاتا آدم سنتی هستم، رساندن پدرم به...
-
باربر خانگی
سهشنبه 11 خردادماه سال 1389 10:33
صبح که از خواب بیدار میشوم رادیو را روشن میکنم و این جعبه تا اوایل شب، برایم حرف میزند. از اخبار سیاسی جهان گرفته تا آخرین آمار بورس. بعد یکی از این خوانندههای در پیت، یک ترانه شمالی میخواند و پس از آن آگهی بازرگانی. پس از آگهی دوباره یک خواننده در پیت دیگر... اخبار مربوط به ترافیک و اعلام آمار تصادف در شهر......
-
بچه گول میزنی، بچه!؟
دوشنبه 10 خردادماه سال 1389 11:31
خواهر کوچکام وقتی خیلی کوچک بود، دروغهای بانمکی میگفت که همه را به خنده میانداخت... آن روزها ما در حیاط خانهمان باغچه زیبایی داشتیم با چند درخت میوه و چند بوته گل. بزرگترها خیلی به باغچه میرسیدند. و همیشه به ما یادآوری میکردند که نباید داخل باغچه راه برویم. و من نمیدانم، خواهرم چه علاقهای داشت که هر کاری را...
-
مرگِ همسایه
پنجشنبه 6 خردادماه سال 1389 14:06
دیروز عصر یکی از همسایههای قدیمی ِ خانه پدریام مُرد. این که آن آدم چه کسی بوده، اصلا مهم نیست. دیشب هم خواب او را در یک باغ بزرگ ندیدهام. و دربارهء از دست دادن عزیزان هم، چیزی نمیخواهم بگویم. تنها چیزی که فکرم را مشغول کرده این است که چقدر دیدن یک آدم با پارچهء سفیدی که رویش کشیدهاند، برایم عادی شده. وقتی نوجوان...
-
حوضخانه
سهشنبه 4 خردادماه سال 1389 18:09
و اما جریان حوضخانه این است که چند سالیست دلم میخواهد در خانهمان یک حوضخانه داشته باشیم. یک اطاق که وسط آن حوضی باشد با فواره که اتفاقا کاشی کاریش را خودم انجام داده باشم. اگر فکر می کنید نمیتوانم، سخت در اشتباهید. واگر میپرسید پس چرا تا حالا این کار را نکردهام ،دلیلش این است که خانهاش را نداشتهام. بگذریم....